بریدۀ کتاب
1403/6/21
4.1
6
صفحۀ 173
میدانستم باید ممنون خانم گینی باشم، ولی نمیتوانستم احساسی نسبت به او داشته باشم. اگر خانم گینی یک بلیت دو سره اروپا هم به من میداد، یا یک بلیت سفر دور دنیا، باز هم کمترین تفاوتی نمیکرد، زیرا هر کجا که نشسته بودم-روی عرشه یک کشتی یا یک کافه خیابانی در پاریس یا بانکوک-همچنان زیر همان شیشه نشسته بودم و توی همان هوای ترشیدهء خودم میجوشیدم
میدانستم باید ممنون خانم گینی باشم، ولی نمیتوانستم احساسی نسبت به او داشته باشم. اگر خانم گینی یک بلیت دو سره اروپا هم به من میداد، یا یک بلیت سفر دور دنیا، باز هم کمترین تفاوتی نمیکرد، زیرا هر کجا که نشسته بودم-روی عرشه یک کشتی یا یک کافه خیابانی در پاریس یا بانکوک-همچنان زیر همان شیشه نشسته بودم و توی همان هوای ترشیدهء خودم میجوشیدم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.