بریدهای از کتاب یادداشت های زیرزمین و شب های روشن اثر فیودور داستایفسکی
1403/6/14
صفحۀ 16
آن ها دربارهاش داوری میکنند، پند و اندرزش میدهند، و در عین حال قاه قاه به ریشش میخندند. آنوقت به طبع، دیگر کاری برایش نمیماند جز اینکه با رها کردن همه چیز و ابراز انزجار نسبت به همه کس با شرمساری به سوراخش پناه ببرد. آنجا در زیرزمین متعفنش موشِ حقیر ما کتک خورده، توهین شده، و مورد تمسخر قرار گرفته به کندی در خشم خاموش، سرد، زهرآلود و به ویژه پایان ناپذیرش فرو میرود.
آن ها دربارهاش داوری میکنند، پند و اندرزش میدهند، و در عین حال قاه قاه به ریشش میخندند. آنوقت به طبع، دیگر کاری برایش نمیماند جز اینکه با رها کردن همه چیز و ابراز انزجار نسبت به همه کس با شرمساری به سوراخش پناه ببرد. آنجا در زیرزمین متعفنش موشِ حقیر ما کتک خورده، توهین شده، و مورد تمسخر قرار گرفته به کندی در خشم خاموش، سرد، زهرآلود و به ویژه پایان ناپذیرش فرو میرود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.