بریدهای از کتاب یوزپلنگانی که با من دویده اند اثر بیژن نجدی
1403/10/7
صفحۀ 1
جلد آلبوم(سنگ قبر) روی آدم های افتاده بود که صفحه به صفحه در آلبوم راه میرفتند و نمیرفتند و بی آنکه صدای خنده ای شنیده شود و یا هق هق عکسهای گریه به عکس های لبخندشان چسبیده بود.
جلد آلبوم(سنگ قبر) روی آدم های افتاده بود که صفحه به صفحه در آلبوم راه میرفتند و نمیرفتند و بی آنکه صدای خنده ای شنیده شود و یا هق هق عکسهای گریه به عکس های لبخندشان چسبیده بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.