بریدهای از کتاب دریاروندگان جزیره آبی تر اثر عباس معروفی
4 روز پیش
صفحۀ 128
مجنون رفت سر چاهی که لیلی توش بود، منتظر نشست، نشست تا کمرش خم شد، بعد شد درخت.
مجنون رفت سر چاهی که لیلی توش بود، منتظر نشست، نشست تا کمرش خم شد، بعد شد درخت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.