بریدهای از کتاب آنی شرلی در اونلی اثر لوسی مود مونتگمری
صفحۀ 200
-تو هیچ وقت نمی خواهی ازدواج کنی آنه؟! آنه همان طور که رو به شب مهتابی لبخند می زد، گفت: " شاید...یک روز...وقتی با همان که باید باشد، رو به رو شوم".
-تو هیچ وقت نمی خواهی ازدواج کنی آنه؟! آنه همان طور که رو به شب مهتابی لبخند می زد، گفت: " شاید...یک روز...وقتی با همان که باید باشد، رو به رو شوم".
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.