بریده‌ای از کتاب آنی شرلی در اونلی اثر لوسی مود مونتگمری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 200

-تو هیچ وقت نمی خواهی ازدواج کنی آنه؟! آنه همان طور که رو به شب مهتابی لبخند می زد، گفت: " شاید...یک روز...وقتی با همان که باید باشد، رو به رو شوم".

-تو هیچ وقت نمی خواهی ازدواج کنی آنه؟! آنه همان طور که رو به شب مهتابی لبخند می زد، گفت: " شاید...یک روز...وقتی با همان که باید باشد، رو به رو شوم".

5

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.