بریدهای از کتاب مردم مشوش اثر فردریک بکمن
1404/2/4
صفحۀ 285
آدم بودن، خیلی دردناک است. خودت را نمیفهمی، از بدنی که در آن گیر افتادهای خوشت نمیآید. به چشمهای خودت در آینه زل میزنی و تعجب میکنی که اینها دیگر کی هستند، همیشه هم یک سؤال از خودت میپرسی: «چه مرگمه؟ چرا این حس رو دارم؟»
آدم بودن، خیلی دردناک است. خودت را نمیفهمی، از بدنی که در آن گیر افتادهای خوشت نمیآید. به چشمهای خودت در آینه زل میزنی و تعجب میکنی که اینها دیگر کی هستند، همیشه هم یک سؤال از خودت میپرسی: «چه مرگمه؟ چرا این حس رو دارم؟»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.