بریدهای از کتاب چهار فصل در ژاپن اثر نیک بردلی
1403/12/24
صفحۀ 258
کیو اغلب با خودش فکر میکرد اگر در یکی از این شهرهای کوچک باشی و بیچارگی بکشی، حتی اگر خودت هم به بودن در این شرایط سخت راضی باشی، امکان ندارد که مردم در عرض چند ثانیه به سراغت نیایند و نپرسند که اوضاعت خوب است یا نه. ولی در توکیو دیده بود که فردی در گوشه خیابان خونریزی میکرد و مردم بیتوجه از کنارش رد میشدند. اینجا هرگز چنین چیزی اتفاق نمیافتد.
کیو اغلب با خودش فکر میکرد اگر در یکی از این شهرهای کوچک باشی و بیچارگی بکشی، حتی اگر خودت هم به بودن در این شرایط سخت راضی باشی، امکان ندارد که مردم در عرض چند ثانیه به سراغت نیایند و نپرسند که اوضاعت خوب است یا نه. ولی در توکیو دیده بود که فردی در گوشه خیابان خونریزی میکرد و مردم بیتوجه از کنارش رد میشدند. اینجا هرگز چنین چیزی اتفاق نمیافتد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.