بریده‌ای از کتاب Michael Vey 10: the Colony اثر ریچارد پل ایوانز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 23

“You pulled the shrapnel away from her heart. But her heart is still broken from losing Jax,” Taylor said. “I know,” I said softly. “I read that the heart beats more than two billion times in someone’s lifetime.” She shook her head. “How can something so strong be so fragile?” _ تیلور گفت: «تو ترکش را از قلبش بیرون کشیدی. اما قلبش هنوز از دست دادن جکس شکسته است.» به آرامی گفتم: «می‌دانم. خوانده‌ام که قلب در طول عمر یک نفر بیش از دو میلیارد بار می‌زند.» سرش را تکان داد. «چطور چیزی به این محکمی می‌تواند اینقدر شکننده باشد؟»

“You pulled the shrapnel away from her heart. But her heart is still broken from losing Jax,” Taylor said. “I know,” I said softly. “I read that the heart beats more than two billion times in someone’s lifetime.” She shook her head. “How can something so strong be so fragile?” _ تیلور گفت: «تو ترکش را از قلبش بیرون کشیدی. اما قلبش هنوز از دست دادن جکس شکسته است.» به آرامی گفتم: «می‌دانم. خوانده‌ام که قلب در طول عمر یک نفر بیش از دو میلیارد بار می‌زند.» سرش را تکان داد. «چطور چیزی به این محکمی می‌تواند اینقدر شکننده باشد؟»

14

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.