بریده‌ای از کتاب بازرس اثر نیکلای واسیلیویچ گوگول

سورینام

سورینام

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 14

باید در مورد معلم تاریخ هم به شما تذکر بدهم. مسلماً آدم با کله ای است، معلوم است. یک اطلاعاتی هم به شاگردانش می‌دهد. فقط با چنان شور و حرارتی درس می‌دهد که از خود بیخود می‌شود. یک بار درس دادنش را دیدم: خوب، تا موقعی که از آشوری ها و بابلی ها می‌گفت، هنوز چیزی نبود، ولی وقتی به اسکندر مقدونی رسید، چشمتان روز بد نبیند. خدا شاهد است خیال کردم آتش سوزی شده! از پشت میز دوید بیرون و با تمام قدرت صندلی را کوبید زمین. قبول، اسکندر مقدونی قهرمان بزرگی بوده، ولی صندلی را برای چه می شکند؟ این ضرر به خزانه دولت است.

باید در مورد معلم تاریخ هم به شما تذکر بدهم. مسلماً آدم با کله ای است، معلوم است. یک اطلاعاتی هم به شاگردانش می‌دهد. فقط با چنان شور و حرارتی درس می‌دهد که از خود بیخود می‌شود. یک بار درس دادنش را دیدم: خوب، تا موقعی که از آشوری ها و بابلی ها می‌گفت، هنوز چیزی نبود، ولی وقتی به اسکندر مقدونی رسید، چشمتان روز بد نبیند. خدا شاهد است خیال کردم آتش سوزی شده! از پشت میز دوید بیرون و با تمام قدرت صندلی را کوبید زمین. قبول، اسکندر مقدونی قهرمان بزرگی بوده، ولی صندلی را برای چه می شکند؟ این ضرر به خزانه دولت است.

30

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.