بریده‌ای از کتاب بی کتابی اثر محمدرضا شرفی خبوشان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 117

وقتی چکمه ها را از پا می‌کند گفته بود: "با چکمه روی زمین نشستن خوب نیست، با قبای دراز و لباده بلند هم نباید روی صندلی نشست. این منقل و وافور را نمی شود روی میز گذاشت. نمیشود چهارزانو قاشق چنگال دست گرفت. حالیت هست چی می‌گویم؟ تو کتاب‌خوانی و نسخه‌شناسی، باید بفهمی. گرفتی مطلب را؟ نه، ملتفت نشدی یا باید کلاً وضع را تغییر داد یا باید هیچ کاری از کارهای این فرنگی‌ها را قبول نکرد این مجلس مثل این می‌مانست که ما منقل و و فورمان را بگذاریم روی میز و بنشینیم روی صندلی. مضحک است. باعث تمسخر است. باید جمع می‌شد این بساط، قبول داری؟»

وقتی چکمه ها را از پا می‌کند گفته بود: "با چکمه روی زمین نشستن خوب نیست، با قبای دراز و لباده بلند هم نباید روی صندلی نشست. این منقل و وافور را نمی شود روی میز گذاشت. نمیشود چهارزانو قاشق چنگال دست گرفت. حالیت هست چی می‌گویم؟ تو کتاب‌خوانی و نسخه‌شناسی، باید بفهمی. گرفتی مطلب را؟ نه، ملتفت نشدی یا باید کلاً وضع را تغییر داد یا باید هیچ کاری از کارهای این فرنگی‌ها را قبول نکرد این مجلس مثل این می‌مانست که ما منقل و و فورمان را بگذاریم روی میز و بنشینیم روی صندلی. مضحک است. باعث تمسخر است. باید جمع می‌شد این بساط، قبول داری؟»

74

10

(0/1000)

نظرات

آره قبول دارم.

0