بریده‌ای از کتاب از دیار آشتی اثر فریدون مشیری

Fatemeh

Fatemeh

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 96

همیشه ، وقتی تنها و نا امید و ملول تنت، روانت، از دست این و آن خسته ست، همیشه ،وقتی رخسار این جهان تاریک، همیشه، وقتی درهای آسمان بسته ست : همیشه، گوشه ی گرمی به نام"دل" با توست که صادقانه تر از هر که با تو پیوسته ست! به دل پناه ببر!آخرین پناهت اوست تو را چنان که تمنای توست، دارد دوست!

همیشه ، وقتی تنها و نا امید و ملول تنت، روانت، از دست این و آن خسته ست، همیشه ،وقتی رخسار این جهان تاریک، همیشه، وقتی درهای آسمان بسته ست : همیشه، گوشه ی گرمی به نام"دل" با توست که صادقانه تر از هر که با تو پیوسته ست! به دل پناه ببر!آخرین پناهت اوست تو را چنان که تمنای توست، دارد دوست!

23

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.