بریده‌ای از کتاب آدم ها اثر احمد غلامی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 156

این که واقعا شغلش خرید و فرش گوشت خر بوده باشد را هم نمی‌دانیم فقط از خودش شنیده بودیم این کاره است و چیزی که به شنیده‌های ما قوت می‌داد، صدای عرعرهایش بود وگرنه نه خری آمده بود نه خری رفته بود. آنها که آمده بودند دنبال ابی فکر می‌کردند ما با او هم‌دستیم و دستشان انداخته‌ایم واقعا این که ابی آدم مهمی بود یا نه را باید تاریخ قضاوت کند.

این که واقعا شغلش خرید و فرش گوشت خر بوده باشد را هم نمی‌دانیم فقط از خودش شنیده بودیم این کاره است و چیزی که به شنیده‌های ما قوت می‌داد، صدای عرعرهایش بود وگرنه نه خری آمده بود نه خری رفته بود. آنها که آمده بودند دنبال ابی فکر می‌کردند ما با او هم‌دستیم و دستشان انداخته‌ایم واقعا این که ابی آدم مهمی بود یا نه را باید تاریخ قضاوت کند.

8

0

(0/1000)

نظرات

نمی‌دونم تاریخ این متن به اون تاریخ می‌خوره یا نه، و یا اصلا داستان واقعیه یا صرفا تخیل، اما فکر کنم ابی احتمالا عضو «حزب خران» بوده.

0