بریده‌ای از کتاب زندگی زیباست اثر سیدعباس سیدابراهیمی

پریسا نصیری

پریسا نصیری

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 14

جوان‌تَر که بود، زیاد می‌شد که شب تا صبح را به نقاشی کردن و نوشتن و خواندن بگذراند، اما حالا دو روزی است که اعلامیه‌ها و سخنرانی‌ها و نوارهایی که فرهاد به او داده، حسابی درگیرش کرده‌اند... گیرش انداخته‌اند! با این ادعاهای هنری و روشن‌فکری که برای خودش داشت، هیچ وقت فکر نمی‌کرد که حرف‌های ساده‌ی یک پیرمردِ روحانی، بتواند اینطور او را به هم بریزد؛ او را، افکارش را، نگاهش را، گذشته‌اش را و زندگی‌اش را...

جوان‌تَر که بود، زیاد می‌شد که شب تا صبح را به نقاشی کردن و نوشتن و خواندن بگذراند، اما حالا دو روزی است که اعلامیه‌ها و سخنرانی‌ها و نوارهایی که فرهاد به او داده، حسابی درگیرش کرده‌اند... گیرش انداخته‌اند! با این ادعاهای هنری و روشن‌فکری که برای خودش داشت، هیچ وقت فکر نمی‌کرد که حرف‌های ساده‌ی یک پیرمردِ روحانی، بتواند اینطور او را به هم بریزد؛ او را، افکارش را، نگاهش را، گذشته‌اش را و زندگی‌اش را...

17

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.