بریدهای از کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی اثر امیل دورکیم
1403/2/12
صفحۀ 264
این قواعد [قواعد اخلاق و حقوق شغلی] فرد را مجبور میکنند که با توجه به غایاتی که مخصوص خودش نیستند عمل کند و امتیازاتی بدهد، مصالحههائی بکند و منافعی را که مافوق منافع خود اوست در نظر بگیرد. در نتیجه حتی در جائی که جامعه کاملا بر پایه تقسیم کار است، کارش بدانجا نمیانجامد که به شکل غباری از اتمهای منطبق برهم در آید، که فقط تماسهای خارجی و گذرا در میانشان امکان داد، در این جامعه نیز مناسبات متحدکننده اعضا، لحظات بسیار کوتاه مبادله را در مینوردند و هر یک از وظائف که توسط این اعضا به مرحله اجرا در میآید بطور ثابت، متعلق به وظائف دیگر است، و با آنها یک نظام همبسته را تشکیل میدهد.
این قواعد [قواعد اخلاق و حقوق شغلی] فرد را مجبور میکنند که با توجه به غایاتی که مخصوص خودش نیستند عمل کند و امتیازاتی بدهد، مصالحههائی بکند و منافعی را که مافوق منافع خود اوست در نظر بگیرد. در نتیجه حتی در جائی که جامعه کاملا بر پایه تقسیم کار است، کارش بدانجا نمیانجامد که به شکل غباری از اتمهای منطبق برهم در آید، که فقط تماسهای خارجی و گذرا در میانشان امکان داد، در این جامعه نیز مناسبات متحدکننده اعضا، لحظات بسیار کوتاه مبادله را در مینوردند و هر یک از وظائف که توسط این اعضا به مرحله اجرا در میآید بطور ثابت، متعلق به وظائف دیگر است، و با آنها یک نظام همبسته را تشکیل میدهد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.