بریدهای از کتاب خسرو شیرین اثر خسرو باباخانی
1403/5/26
صفحۀ 71
برای نپرسیدن صبور نبودیم، پرسیدیم: ((پس گرفتاریت این بود. درسته؟)) به طرفمان برگشت. لبخند به صورتش چسبیده بود، آرام گفت: ((کا ئی گرفتاری نی. عین رهاییه. دیدی که جلسه سادهی قرائت قرآنه.))
برای نپرسیدن صبور نبودیم، پرسیدیم: ((پس گرفتاریت این بود. درسته؟)) به طرفمان برگشت. لبخند به صورتش چسبیده بود، آرام گفت: ((کا ئی گرفتاری نی. عین رهاییه. دیدی که جلسه سادهی قرائت قرآنه.))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.