بریده‌ای از کتاب سهراب سپهری ( مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران ) اثر سارا باصبر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 131

می‌گفت ما مجبوریم شعر نو بگوییم چون هرچه بگوییم که گفته‌اند دیگر. هرچه در حضرت حافظ می‌گردم، در حضرت مولانا می‌گردم ، در سعدی می‌گردم، یک ذره راه گریز نگذاشته‌اند که ما از آن راه برویم. از گفتگو با محمد چوپانی؛ از دوستان سهراب

می‌گفت ما مجبوریم شعر نو بگوییم چون هرچه بگوییم که گفته‌اند دیگر. هرچه در حضرت حافظ می‌گردم، در حضرت مولانا می‌گردم ، در سعدی می‌گردم، یک ذره راه گریز نگذاشته‌اند که ما از آن راه برویم. از گفتگو با محمد چوپانی؛ از دوستان سهراب

318

28

(0/1000)

نظرات

یک عمر می‌توان سخن از زلفِ یار گفت / در بندِ آن مباش که مضمون نمانده است
"جناب صائب"

1