بریده‌ای از کتاب سوختن آیدل اثر رین اوسامی

mobina

mobina

1404/2/3

بریدۀ کتاب

صفحۀ 107

چرا نمی‌توانستم یک زندگی عادی داشته باشم و از کل ظرفیتی که برای انسان بودن در اختیار داشتم، استفاده کنم؟ هرگز قصد نداشتم چیزها را بشکنم و از آن‌ها آشفته‌بازار بسازم. من سعی داشتم زندگی کنم. اما همه‌چیز مثل زائده‌هایی از بدن خودم، مدام روی هم انباشته می‌شد. من سعی داشتم زندگی کنم اما خانه‌ام ویران شده بود.

چرا نمی‌توانستم یک زندگی عادی داشته باشم و از کل ظرفیتی که برای انسان بودن در اختیار داشتم، استفاده کنم؟ هرگز قصد نداشتم چیزها را بشکنم و از آن‌ها آشفته‌بازار بسازم. من سعی داشتم زندگی کنم. اما همه‌چیز مثل زائده‌هایی از بدن خودم، مدام روی هم انباشته می‌شد. من سعی داشتم زندگی کنم اما خانه‌ام ویران شده بود.

19

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.