بریده‌ای از کتاب بی تو یک سال است اثر نجمه کتابچی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 28

گاهی پرده را کنار می‌زد و ایرانی‌ها را می‌دید. چه آشنا به نظرش می‌آمدند و چه خون‌گرم و مهمان‌نواز. هر کس که آنها را می‌شناخت ، جلو می‌آمد و به رسم ایرانیان ، دست بر سینه می‌گذاشت و سرش را با احترام اندکی پایین می‌آورد تا عرض ادبی کرده باشد و تعارفی. - راستی برادر، چرا این مردم که هم‌زبان و فامیل ما هم نیستند، بیشتر از اهل حجاز و عراق ، به خاندان پیامبر خدا محبت دارند و پیروی آنها را پذیرفتند؟

گاهی پرده را کنار می‌زد و ایرانی‌ها را می‌دید. چه آشنا به نظرش می‌آمدند و چه خون‌گرم و مهمان‌نواز. هر کس که آنها را می‌شناخت ، جلو می‌آمد و به رسم ایرانیان ، دست بر سینه می‌گذاشت و سرش را با احترام اندکی پایین می‌آورد تا عرض ادبی کرده باشد و تعارفی. - راستی برادر، چرا این مردم که هم‌زبان و فامیل ما هم نیستند، بیشتر از اهل حجاز و عراق ، به خاندان پیامبر خدا محبت دارند و پیروی آنها را پذیرفتند؟

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.