بریده‌ای از کتاب دلم بدجور زندگی کردن می خواهد براساس یادداشت های آنتوان چخوف اثر کورین ژورسکو

روشنا

روشنا

1402/7/29

بریدۀ کتاب

صفحۀ 105

او در کنار زن جوانی نشسته که زیبایی‌اش در سپیده‌دم چشم را خیره می‌کند و به این فکر می‌کند که در این جهان همه چیز زیباست. همه چیز، بجز افکار و اعمال ما، آن هم در لحظاتی که شرافت انسانی خود را فراموش می‌کنیم.

او در کنار زن جوانی نشسته که زیبایی‌اش در سپیده‌دم چشم را خیره می‌کند و به این فکر می‌کند که در این جهان همه چیز زیباست. همه چیز، بجز افکار و اعمال ما، آن هم در لحظاتی که شرافت انسانی خود را فراموش می‌کنیم.

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.