بریدهای از کتاب در غرب خبری نیست اثر اریش ماریا رمارک
1403/1/21
صفحۀ 82
یکجور و یکنواخت کامیونها تکان میخورند.یکجور و یکنواخت آن دو نفر داد میزنند و یکجور ویکنواخت باران میبارد.روی سر ما میبارد و روی سر مرده هایی که در میدان جنگ افتاده اند و روی بدن جوان موطلایی و زخم رو بازش که برای بدن بچه گانه ی او خیلی مهیب و کشنده است.روی قبر کمریش می بارد. و روی قلب ما.
یکجور و یکنواخت کامیونها تکان میخورند.یکجور و یکنواخت آن دو نفر داد میزنند و یکجور ویکنواخت باران میبارد.روی سر ما میبارد و روی سر مرده هایی که در میدان جنگ افتاده اند و روی بدن جوان موطلایی و زخم رو بازش که برای بدن بچه گانه ی او خیلی مهیب و کشنده است.روی قبر کمریش می بارد. و روی قلب ما.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.