بریدهای از کتاب هنوز در سفرم: شعرها و یادداشتهای منتشر نشده از سهراب سپهری: همراه با نوشته ها و تصاویر تازه تر در چاپ جدید اثر پریدخت سپهری
1404/3/29
صفحۀ 56
... دوستی گفت جانوران نیز گیاههای سکرآوری را به بو میشناسند و از پی آن میروند. چنین هم که بینگاریم، مستی آنها را تا چه پایه میپنداری. یک سرخوشی هشیارانه. یا یک هشیاری پاک، حالی برهنه و بیغش، وگرنه، مستی را راهی نهبجایی. نه گرهی میگشاید، نه دریچهای به رازی. و بگذر از این که در دیار خودت مینوشند، و از پی مستی، سخن از شور و حال به میان میآورند. سرشان که گرمی گرفت، از سوز درون میگویند. و بر این گمان که از پیکرستان و ساده دشت گذری دارند. و تو دیدهای که در مستی دریچهی مشاهده بسته و نقشها نیامده میروند. محمد(ص) گفت ننوش، زرتشت نیز چنین گفت. بودا نیز، موسی نیز، و مسیح انگار آهسته گفت.
... دوستی گفت جانوران نیز گیاههای سکرآوری را به بو میشناسند و از پی آن میروند. چنین هم که بینگاریم، مستی آنها را تا چه پایه میپنداری. یک سرخوشی هشیارانه. یا یک هشیاری پاک، حالی برهنه و بیغش، وگرنه، مستی را راهی نهبجایی. نه گرهی میگشاید، نه دریچهای به رازی. و بگذر از این که در دیار خودت مینوشند، و از پی مستی، سخن از شور و حال به میان میآورند. سرشان که گرمی گرفت، از سوز درون میگویند. و بر این گمان که از پیکرستان و ساده دشت گذری دارند. و تو دیدهای که در مستی دریچهی مشاهده بسته و نقشها نیامده میروند. محمد(ص) گفت ننوش، زرتشت نیز چنین گفت. بودا نیز، موسی نیز، و مسیح انگار آهسته گفت.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.