بریدۀ کتاب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می‌کند و درد دیگری دردی است که او را تنها در نیمه‌شب‌های خاموش به دل نخلستان‌های اطراف مدینه کشانده… و به ناله در آورده است. ما تنها بر دردی می‌گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می‌کند. اما این درد علی نیست. دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمی‌شناسیم! باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را، که علی درد شمشیر را احساس نمی‌کند، و ما… درد علی را احساس نمی‌کنیم.

درد علی دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می‌کند و درد دیگری دردی است که او را تنها در نیمه‌شب‌های خاموش به دل نخلستان‌های اطراف مدینه کشانده… و به ناله در آورده است. ما تنها بر دردی می‌گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرقش احساس می‌کند. اما این درد علی نیست. دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است، تنهایی است، که ما آن را نمی‌شناسیم! باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را، که علی درد شمشیر را احساس نمی‌کند، و ما… درد علی را احساس نمی‌کنیم.

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.