بریدۀ کتاب

پایی که جا ماند
بریدۀ کتاب

صفحۀ 21

علی که همهٔ سخنانش برایم درس و نکته بود، با بغضی که به گریه تبدیل شد، گفت؛ «دلم می‌خواد قبر نداشته باشم، ولی اگه داشتم، رو سنگ قبرم بنویسن: نمی دانیم کیست؟! گمشده‌ای دربقیع ایران، در حسرت گمنام ماندن؛ مثل گمنام بقیع!»

علی که همهٔ سخنانش برایم درس و نکته بود، با بغضی که به گریه تبدیل شد، گفت؛ «دلم می‌خواد قبر نداشته باشم، ولی اگه داشتم، رو سنگ قبرم بنویسن: نمی دانیم کیست؟! گمشده‌ای دربقیع ایران، در حسرت گمنام ماندن؛ مثل گمنام بقیع!»

9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.