بریدهای از کتاب فصل شیدایی لیلاها اثر سیدعلی شجاعی
1403/4/31
صفحۀ 108
زهیر و حبیب را رها می کنم و کنار عباس که مقابل خیمه اش نشسته،خیره ی افق می نشینم،به سکوت.که در آرامش حضورش ،عطش و آفتاب و خستگی رنگ می بازد.
زهیر و حبیب را رها می کنم و کنار عباس که مقابل خیمه اش نشسته،خیره ی افق می نشینم،به سکوت.که در آرامش حضورش ،عطش و آفتاب و خستگی رنگ می بازد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.