بریدهای از کتاب سانشوی مباشر اثر اوگای موری
1404/1/2
صفحۀ 58
باورم نمیشه بعد از این همه مدت داریم این طوری با هم راه میریم باید احساس شادی کنم، اما واقعاً غمگینم، حتی با اینکه دستت رو گرفتم. مطمنم داری به چیزی فکر می کنی و از من مخفی نگهش داشتی چرا نمیتونی دربارهش باهام حرف بزنی؟
باورم نمیشه بعد از این همه مدت داریم این طوری با هم راه میریم باید احساس شادی کنم، اما واقعاً غمگینم، حتی با اینکه دستت رو گرفتم. مطمنم داری به چیزی فکر می کنی و از من مخفی نگهش داشتی چرا نمیتونی دربارهش باهام حرف بزنی؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.