بریده‌ای از کتاب انقلاب را زیستن اثر آصف بیات

پرستو صاحبی

پرستو صاحبی

4 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 135

پس از سقوط مبارک بود که فمینیست‌هایی مانند نهاد ابوالقمصان می‌پرسیدند: «آیا میدان تحریر مترادف با آزادی عدالت و برابری باقی میماند یا انقلاب فرزندانش را قربانی میکند و زنان از مهمترین این قربانیان هستند؟!». این معما به تناقضی کلیدی در جنبش‌های انقلابی اشاره می‌کند. از یک سو منطق انقلاب مستلزم انگیزه‌ای تأثیرگذار و راهبردی برای برابری و اتحاد است یعنی مستلزم لحظه‌ای است که در آن مردم نه در جایگاه «من» یا «گروه من»، بلکه در جایگاه تونس، مصر یا کل کشور فکر و احساس می‌کنند و این لحظه‌ای است که مطالبات خاص فرودستان (زنان، جوانان یا اقلیت‌های اجتماعی، تحت‌الشعاع مبارزه بزرگ‌تر برای آزادی و عدالت قرار می‌گیرد. از سوی دیگر زبان یکپارچه انقلاب احتمالاً تفاوت در پنداشت‌های مردم درباره تغییر و تصورات نظم بدیل را پنهان می‌سازد؛ تنوع غربالگری می شود، تضادها ناچیز میگردند و صدای مسلط از جانب همگان سخن می‌گوید. سرکوب تفاوت‌ها از سوی صدای مسلط معمولاً علیه گفتمان فرودستان، ناتوانان تهیدستان اقلیت‌ها و زنان عمل می‌کند. مهار کردن این امر بسیار مهم است زیرا آن چیزی که وحدت انقلابی را تضمین میکند فقط تکانه عاطفی برای فراتر رفتن از منافع و هویت‌های خاص نیست؛ چیز ظریف‌تری هم وجود دارد تمایل شرکت‌کنندگان برای دیدن و تصور کردن مطالبات خاصشان در آرمانهای همگانی «آزادی» یا «عدالت». در این همبستگی تخیل شده وحدت به دست می آید و مطالبات خاص و تقسیم بندی‌های گروهی به پس زمینه میروند تا پس از سقوط دیکتاتورها، و وقتی وحدت دیگر ضروری نیست، از نو ظهور کنند.

پس از سقوط مبارک بود که فمینیست‌هایی مانند نهاد ابوالقمصان می‌پرسیدند: «آیا میدان تحریر مترادف با آزادی عدالت و برابری باقی میماند یا انقلاب فرزندانش را قربانی میکند و زنان از مهمترین این قربانیان هستند؟!». این معما به تناقضی کلیدی در جنبش‌های انقلابی اشاره می‌کند. از یک سو منطق انقلاب مستلزم انگیزه‌ای تأثیرگذار و راهبردی برای برابری و اتحاد است یعنی مستلزم لحظه‌ای است که در آن مردم نه در جایگاه «من» یا «گروه من»، بلکه در جایگاه تونس، مصر یا کل کشور فکر و احساس می‌کنند و این لحظه‌ای است که مطالبات خاص فرودستان (زنان، جوانان یا اقلیت‌های اجتماعی، تحت‌الشعاع مبارزه بزرگ‌تر برای آزادی و عدالت قرار می‌گیرد. از سوی دیگر زبان یکپارچه انقلاب احتمالاً تفاوت در پنداشت‌های مردم درباره تغییر و تصورات نظم بدیل را پنهان می‌سازد؛ تنوع غربالگری می شود، تضادها ناچیز میگردند و صدای مسلط از جانب همگان سخن می‌گوید. سرکوب تفاوت‌ها از سوی صدای مسلط معمولاً علیه گفتمان فرودستان، ناتوانان تهیدستان اقلیت‌ها و زنان عمل می‌کند. مهار کردن این امر بسیار مهم است زیرا آن چیزی که وحدت انقلابی را تضمین میکند فقط تکانه عاطفی برای فراتر رفتن از منافع و هویت‌های خاص نیست؛ چیز ظریف‌تری هم وجود دارد تمایل شرکت‌کنندگان برای دیدن و تصور کردن مطالبات خاصشان در آرمانهای همگانی «آزادی» یا «عدالت». در این همبستگی تخیل شده وحدت به دست می آید و مطالبات خاص و تقسیم بندی‌های گروهی به پس زمینه میروند تا پس از سقوط دیکتاتورها، و وقتی وحدت دیگر ضروری نیست، از نو ظهور کنند.

63

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.