بریدهای از کتاب شکست شاهانه: روان شناسی شخصیت شاه اثر ماروین زونیس
1403/9/18
صفحۀ 62
همسر دوم شاه، ملکه ثریا، در توصیف اسب سواریهای دو نفرهشان در کاخی در شمال تهران مینویسد: هنگامی که در سعدآباد سوارکاری میکردیم، او غالباً از جوانی خود صحبت میکرد. او حتماً بسیار دلگیر بوده از این بابت که پدرش از کودکی او را مطیع و منقاد بار آورده. یک بار گفت: رضاشاه شخصیت بسیار بزرگی بود، اما همه ما از او میترسیدیم. فقط کافی بود که چشمان نافذ خود را بر ما بدوزد تا ترس و احترام ما را برانگیزد. هنگام صرف غذای خانوادگی ما هرگز جرئت نداشتیم نظرات خود را بیان کنیم. در واقع، فقط وقتی میتوانستیم حرف بزنیم که از ما سؤال شده باشد.
همسر دوم شاه، ملکه ثریا، در توصیف اسب سواریهای دو نفرهشان در کاخی در شمال تهران مینویسد: هنگامی که در سعدآباد سوارکاری میکردیم، او غالباً از جوانی خود صحبت میکرد. او حتماً بسیار دلگیر بوده از این بابت که پدرش از کودکی او را مطیع و منقاد بار آورده. یک بار گفت: رضاشاه شخصیت بسیار بزرگی بود، اما همه ما از او میترسیدیم. فقط کافی بود که چشمان نافذ خود را بر ما بدوزد تا ترس و احترام ما را برانگیزد. هنگام صرف غذای خانوادگی ما هرگز جرئت نداشتیم نظرات خود را بیان کنیم. در واقع، فقط وقتی میتوانستیم حرف بزنیم که از ما سؤال شده باشد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.