بریدهای از کتاب دژ سرخ؛ ماتیاس اثر برایان جکس
1402/10/17

دژ سرخ؛ ماتیاس جلد 1
3.8
3
صفحۀ 129
باران قطع شد. پس از چند دقیقه خورشید داغ تابستانی بر جنگل گلخزه تابید، گویی برای پوزش خواهی قصد داشت غیبتش را جبران کند. ابری از مه و بخار از زمین جنگل بلند شد و به ستونهای کج پرتوهای نوری پیوست که از لابهلای درختان میتابید. پرندگان شروع به آواز خواندن کردند. تمامی گلها و برگها گردنبندی درخشان و جواهرنشان از قطرات باران روی خود داشتند.
باران قطع شد. پس از چند دقیقه خورشید داغ تابستانی بر جنگل گلخزه تابید، گویی برای پوزش خواهی قصد داشت غیبتش را جبران کند. ابری از مه و بخار از زمین جنگل بلند شد و به ستونهای کج پرتوهای نوری پیوست که از لابهلای درختان میتابید. پرندگان شروع به آواز خواندن کردند. تمامی گلها و برگها گردنبندی درخشان و جواهرنشان از قطرات باران روی خود داشتند.
7
(0/1000)
فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸
1402/10/17
0