بریده‌ای از کتاب بوف کور اثر صادق هدایت

بریدۀ کتاب

صفحۀ 48

من از بس چیزهایی متناقض دیده و حرف‌های جور به جور شنیدم و از بس که دیدچشم‌هایم روی سطح اشیا مختلف سابیده شده - این قشر نازک و سختی که روح پشت آن پنهان است - حالا هیچ چیز را باور نمی‌کنم. به ثقل و ثبوت اشیاء، به حقایق آشکار و روشن همین الآن هم شک دارم!

من از بس چیزهایی متناقض دیده و حرف‌های جور به جور شنیدم و از بس که دیدچشم‌هایم روی سطح اشیا مختلف سابیده شده - این قشر نازک و سختی که روح پشت آن پنهان است - حالا هیچ چیز را باور نمی‌کنم. به ثقل و ثبوت اشیاء، به حقایق آشکار و روشن همین الآن هم شک دارم!

1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.