بریده‌ای از کتاب آپولو؛ پیش گویی پنهان اثر ریک ریوردان

بیتا:)

بیتا:)

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 228

من نمی فهمیدم آن بذر ها به چه دردی می خورند،اما این فکر که وقتی کار به جاهای باریک می کشید،من مردم را با یوکللی ام کتک می زدم و مگ مشغول کاشتن گل های شمعدانی می شد،واقعا آرامش بخش بود.

من نمی فهمیدم آن بذر ها به چه دردی می خورند،اما این فکر که وقتی کار به جاهای باریک می کشید،من مردم را با یوکللی ام کتک می زدم و مگ مشغول کاشتن گل های شمعدانی می شد،واقعا آرامش بخش بود.

12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.