بریدهای از کتاب تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی
4 روز پیش
صفحۀ 10
یک چیز داشت مرا از درون خراب میکرد .من باید فرار میکردم. میدانستم که نمیتوانم آن همه گره را باز کنم، باید اتفاقی میافتاد، من از خودم فاصله میگرفتم ،در آزادی ممکن نبود، باید دست و بال خودم را میبستم، راه برگشتی برای خودم نمیگذاشتم.
یک چیز داشت مرا از درون خراب میکرد .من باید فرار میکردم. میدانستم که نمیتوانم آن همه گره را باز کنم، باید اتفاقی میافتاد، من از خودم فاصله میگرفتم ،در آزادی ممکن نبود، باید دست و بال خودم را میبستم، راه برگشتی برای خودم نمیگذاشتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.