بریده‌ای از کتاب نفرین بال سوخته: رویای رهایی اثر زهرا افشار

وایولت

وایولت

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 163

مهرشید با جدیت گفت:《امیدوارم که به این حرفم برسی تا با گوشت و خون درک کنی که من از چی حرف زدم و مسخره‌ام کردید!! اینکه شما عقاید من رو باور ندارید، هرگز دلیلی نمی‌شه که مسخره‌شون کنید!》

مهرشید با جدیت گفت:《امیدوارم که به این حرفم برسی تا با گوشت و خون درک کنی که من از چی حرف زدم و مسخره‌ام کردید!! اینکه شما عقاید من رو باور ندارید، هرگز دلیلی نمی‌شه که مسخره‌شون کنید!》

18

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.