بریدۀ کتاب

هما

1403/02/08

بریدۀ کتاب

صفحۀ 243

داشت ماجرای تاجر چوب سنی مذهبی را تعریف می‌کرد که چوب های ضریح را از او خریده بودند و او خیلی خوشحال شد که چوب ها قرار است برای ضریح پسر رسول خدا استفاده شود. تاجر گفته بود :" تازه میفهمم چرا اینها هجده سال در انبار من ماند و فروش نرفت.".........

داشت ماجرای تاجر چوب سنی مذهبی را تعریف می‌کرد که چوب های ضریح را از او خریده بودند و او خیلی خوشحال شد که چوب ها قرار است برای ضریح پسر رسول خدا استفاده شود. تاجر گفته بود :" تازه میفهمم چرا اینها هجده سال در انبار من ماند و فروش نرفت.".........

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.