بریدۀ کتاب
داشت ماجرای تاجر چوب سنی مذهبی را تعریف میکرد که چوب های ضریح را از او خریده بودند و او خیلی خوشحال شد که چوب ها قرار است برای ضریح پسر رسول خدا استفاده شود. تاجر گفته بود :" تازه میفهمم چرا اینها هجده سال در انبار من ماند و فروش نرفت.".........
داشت ماجرای تاجر چوب سنی مذهبی را تعریف میکرد که چوب های ضریح را از او خریده بودند و او خیلی خوشحال شد که چوب ها قرار است برای ضریح پسر رسول خدا استفاده شود. تاجر گفته بود :" تازه میفهمم چرا اینها هجده سال در انبار من ماند و فروش نرفت.".........
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.