بریده‌ای از کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد

بریدۀ کتاب

صفحۀ 177

ورِ مهربان ذهنم پرسید: «تو چه می‌خواهی؟» جواب دادم: «می‌خواهم چند ساعت در روز تنها باشم. می‌خواهم با کسی از چیزهایی که دوست دارم حرف بزنم.» ورِ ایرادگیر مچ گرفت. «تنها باشی یا با کسی حرف بزنی؟»

ورِ مهربان ذهنم پرسید: «تو چه می‌خواهی؟» جواب دادم: «می‌خواهم چند ساعت در روز تنها باشم. می‌خواهم با کسی از چیزهایی که دوست دارم حرف بزنم.» ورِ ایرادگیر مچ گرفت. «تنها باشی یا با کسی حرف بزنی؟»

584

52

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.