بریده‌ای از کتاب مرد بلعیده شده اثر ادوارد کری

K@nashi

K@nashi

1403/12/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 76

هیچ وقت نتوانستم دور بیندازمش،ما به هم تعلق داشتیم،هر دو در گذر سال ها فرسوده شده بودیم.هر چه زمان می گذشت ما چیز های بیشتری را از دست می دادیم: یک روز مو،روز بعدش دندان.چشم ها کم سو می شوند،گوش ها نمی شنوند،پاها نیاز به استراحت دارند،مفصل ها مثل چوب به غژغژ می افتند؛موتور درون هم به پت پت می افتد.😊 کاری اش نمی شود کرد.روال طبیعت همین است،(ولی خب گاهی درد دارد.)🖤

هیچ وقت نتوانستم دور بیندازمش،ما به هم تعلق داشتیم،هر دو در گذر سال ها فرسوده شده بودیم.هر چه زمان می گذشت ما چیز های بیشتری را از دست می دادیم: یک روز مو،روز بعدش دندان.چشم ها کم سو می شوند،گوش ها نمی شنوند،پاها نیاز به استراحت دارند،مفصل ها مثل چوب به غژغژ می افتند؛موتور درون هم به پت پت می افتد.😊 کاری اش نمی شود کرد.روال طبیعت همین است،(ولی خب گاهی درد دارد.)🖤

9

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.