بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 248

من دنبال چیزی می‌گشتم که گمش کرده‌ام. دارم رفته رفته تبدیل به آدمی می‌شوم که به فکر کردن فکر می‌کند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. همه‌اش دلم می‌خواهد بنشینم و فکر کنم‌. مهم نیست که دست‌هام به چه کاری مشغولند.

من دنبال چیزی می‌گشتم که گمش کرده‌ام. دارم رفته رفته تبدیل به آدمی می‌شوم که به فکر کردن فکر می‌کند. حالا فکر کردن برای من عادت شده. همه‌اش دلم می‌خواهد بنشینم و فکر کنم‌. مهم نیست که دست‌هام به چه کاری مشغولند.

50

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.