بریدۀ کتاب
1403/6/29
3.3
15
صفحۀ 95
عبدالرزاق میگوید:میدونی مشکل کجاست؟ هیچکس به ما نگفتن چطوری باید با فقدان کنار بیاییم. و اشاره میکند به پایی که ندارد. میگوید بعد از پانزده سال فهمیده مشکلش چیست. پیش دکتر روانشناس رفته، راهنمایی شده که چطور باید با از دست دادن عضوی که ندارد، کنار بیایی. میگوید: بعضی شبها خوابش رو میبینم. میپرسم:بعد این همه سال؟ عبدالرزاق میگوید: فقدان یعنی همین. یعنی یه مسئلهای که باید چندین سال قبل حل میشده، ولی حل نشده. اونقدر مونده که تبدیل به چرک شده.
عبدالرزاق میگوید:میدونی مشکل کجاست؟ هیچکس به ما نگفتن چطوری باید با فقدان کنار بیاییم. و اشاره میکند به پایی که ندارد. میگوید بعد از پانزده سال فهمیده مشکلش چیست. پیش دکتر روانشناس رفته، راهنمایی شده که چطور باید با از دست دادن عضوی که ندارد، کنار بیایی. میگوید: بعضی شبها خوابش رو میبینم. میپرسم:بعد این همه سال؟ عبدالرزاق میگوید: فقدان یعنی همین. یعنی یه مسئلهای که باید چندین سال قبل حل میشده، ولی حل نشده. اونقدر مونده که تبدیل به چرک شده.
نظرات
1403/6/30
ولی خب آدم باید درد فقدان رو چطوری حلش کنه🤔 به قول یکی از دوستام غم میشه عضوی از بدنت باید بپذیریشو باهاش زندگی کنی
0
1403/6/30
0