بریدهای از کتاب خداحافظ سالار: خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی اثر حمید حسام
1403/11/26
صفحۀ 268
دید که رفتم توی فکر، پرسید: «هستی؟!» محکم گفتم: «آره تا هرجا که بخوای با تو میام.» دستش را به شانهام زد و گفت: «پروانه، سالارِ حسین یعنی همین.»
دید که رفتم توی فکر، پرسید: «هستی؟!» محکم گفتم: «آره تا هرجا که بخوای با تو میام.» دستش را به شانهام زد و گفت: «پروانه، سالارِ حسین یعنی همین.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.