بریده‌ای از کتاب بنت انجیر اثر محمد رمضانی فرخانی

یک دوست

یک دوست

1403/8/24

بریدۀ کتاب

صفحۀ 48

در باران که می دوی در باران که خیس می شوی میان لذت و لرزش صبر کدام رنج سر به مهر در شادمانی اندامت به تقلا می افتد و سبکسری های بی تابانه جانت را به تماشای جهان می گذارد؟

در باران که می دوی در باران که خیس می شوی میان لذت و لرزش صبر کدام رنج سر به مهر در شادمانی اندامت به تقلا می افتد و سبکسری های بی تابانه جانت را به تماشای جهان می گذارد؟

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.