بریده‌ای از کتاب شیطان و خدا اثر ژان پل سارتر

روشنا

روشنا

1402/11/29

شیطان و خدا
بریدۀ کتاب

صفحۀ 122

+ ما همه به یک نسبت مستحق جهنمیم، ولی خدا هروقت بخواهد عفو می‌کند. -اگر من بخواهم می‌توانم کاری منم که مرا عفو نکند. + بدبخت ناچیز، ذره بی‌مقدار، چطور می‌توانی با نیروی رحمت و بخشایش او پنجه دراندازی؟ چطور می‌توانی صبر نامتناهی او را لبریز کنی؟ هروقت که او اراده بکند، تو را در میان دست‌هایش می‌گیرد و به بهشت می‌برد؛ به یک اشاره انگشت، اراده پلید تو را درهم می‌شکند، آرواره‌های تو را از هم باز می‌کند و رحمتش را به تو می‌خوراند و تو احساس خواهی کرد که برخلاف میل خودت نیکو شده‌ای.

+ ما همه به یک نسبت مستحق جهنمیم، ولی خدا هروقت بخواهد عفو می‌کند. -اگر من بخواهم می‌توانم کاری منم که مرا عفو نکند. + بدبخت ناچیز، ذره بی‌مقدار، چطور می‌توانی با نیروی رحمت و بخشایش او پنجه دراندازی؟ چطور می‌توانی صبر نامتناهی او را لبریز کنی؟ هروقت که او اراده بکند، تو را در میان دست‌هایش می‌گیرد و به بهشت می‌برد؛ به یک اشاره انگشت، اراده پلید تو را درهم می‌شکند، آرواره‌های تو را از هم باز می‌کند و رحمتش را به تو می‌خوراند و تو احساس خواهی کرد که برخلاف میل خودت نیکو شده‌ای.

1

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.