بریده‌ای از کتاب برندگان اثر فردریک بکمن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 427

- یه جوری ازش حرف می‌زنی انگار یه مبارزه بی‌پایانه! + مگه عشق همین چیزها نیست؟ عاشق یکی بودن یه چیزه و بیست سال تمام، دوست‌داشته‌شدن یه چیز لعنتی دیگه! - من واقعا دوستش دارم... شریک کایرا لبخند می‌زند. "می‌دونم. همه می‌دونن. ..."

- یه جوری ازش حرف می‌زنی انگار یه مبارزه بی‌پایانه! + مگه عشق همین چیزها نیست؟ عاشق یکی بودن یه چیزه و بیست سال تمام، دوست‌داشته‌شدن یه چیز لعنتی دیگه! - من واقعا دوستش دارم... شریک کایرا لبخند می‌زند. "می‌دونم. همه می‌دونن. ..."

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.