بریدۀ کتاب

سمیرا

سمیرا

1403/9/6

قصه‌های همیشگی؛ آخرین نبرد
بریدۀ کتاب

صفحۀ 262

هیزم شکن گفت: من همیشه تو خالی بوده‌ام، اما الان برای اولین بار در زندگیم واقعا حس میکنم درونم خالیه. همیشه فکر میکردم یه قلب میتونه این خلا رو پر کنه، ولی دیگه نمیدونم باید چیکار کنم. ترول‌بلا گفت: میدونی، من کاملا توی قفسه‌ی سینه‌ی تو جا میشم. شاید من اون قلبی هستم که همیشه دنبالش میگشتی.

هیزم شکن گفت: من همیشه تو خالی بوده‌ام، اما الان برای اولین بار در زندگیم واقعا حس میکنم درونم خالیه. همیشه فکر میکردم یه قلب میتونه این خلا رو پر کنه، ولی دیگه نمیدونم باید چیکار کنم. ترول‌بلا گفت: میدونی، من کاملا توی قفسه‌ی سینه‌ی تو جا میشم. شاید من اون قلبی هستم که همیشه دنبالش میگشتی.

3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.