بریدهای از کتاب دن کیشوت (دو جلدی) اثر میگل د. سروانتس
1403/1/18
صفحۀ 804
جناب نجیب زاده ، به عقیده من شعر به مثابه دختری است در عنفوان شباب که حسن و وجاهتی بی اندازه دارد و دختران دیگر که علوم دیگر باشند وظیفهٔ تزیین و تجلیل او را بر عهده دارند ، زیرا این دختر باید از همۀ دختران دیگر خدمت بگیرد و دختران دیگر نیز در سایه او معزز و سربلند شوند. لیکن باید دانست که این باکره زیبا و محبوب دوست ندارد که هر که از راه رسید او را دست مالی کند یا دیگران او را به هر کوی و برزن بکشند و جمالش را بر سر هر چهار راهی به همه نشان دهند و نیز مایل نیست که در چهار دیوار قصور پادشاهان محبوس بماند . گوهر وجود او از کیمیای چنان پر خواصی ساخته شده است که هر کس بداند چگونه با وی رفتار کند میتواند وجودش را بدل به طلای نابی بکند که به قیمت در نیاید. چنین کسی باید وی را محکم به زنجیر بکشد و نگذارد که در قالب هجوهای شرم آور یا غزلهای پست و بی ارزش بدود. فروختن این گوهر گرانبها به هیچ وجه جایز نیست مگر اینکه بخواهند او را به صورت اشعار حماسی و قهرمانی یا نمایشنامه های تراژدی سوزناک و یا کمدی های شیرین و سرگرم کننده و پر مغز در آورند. بعلاوه نباید هیچوقت به دست لوطیان مقلد یا مردم عوام و جاهل بیفتد زیرا اینان نه از گنجهایی که در دل او نهفته است آگاهند و نه قدر آن گنجها را میدانند . ضمناً جناب نجيب زاده ، تصور نفرمایید که منظور من از مردم عوام در اینجا فقط توده ی ناس و مردمان فقیرند؛ هر کس چیزی نداند ولو خان و شاهزاده باشد باید در شمار مردم عامی محسوب گردد. بنابراین هر کس با در نظر گرفتن جهات و با رعایت خواصی که من به عرض رساندم به سرودن شعر بپردازد نام خود را در میان تمام ملل متمدن کره زمین مشهور و محترم خواهد ساخت !
جناب نجیب زاده ، به عقیده من شعر به مثابه دختری است در عنفوان شباب که حسن و وجاهتی بی اندازه دارد و دختران دیگر که علوم دیگر باشند وظیفهٔ تزیین و تجلیل او را بر عهده دارند ، زیرا این دختر باید از همۀ دختران دیگر خدمت بگیرد و دختران دیگر نیز در سایه او معزز و سربلند شوند. لیکن باید دانست که این باکره زیبا و محبوب دوست ندارد که هر که از راه رسید او را دست مالی کند یا دیگران او را به هر کوی و برزن بکشند و جمالش را بر سر هر چهار راهی به همه نشان دهند و نیز مایل نیست که در چهار دیوار قصور پادشاهان محبوس بماند . گوهر وجود او از کیمیای چنان پر خواصی ساخته شده است که هر کس بداند چگونه با وی رفتار کند میتواند وجودش را بدل به طلای نابی بکند که به قیمت در نیاید. چنین کسی باید وی را محکم به زنجیر بکشد و نگذارد که در قالب هجوهای شرم آور یا غزلهای پست و بی ارزش بدود. فروختن این گوهر گرانبها به هیچ وجه جایز نیست مگر اینکه بخواهند او را به صورت اشعار حماسی و قهرمانی یا نمایشنامه های تراژدی سوزناک و یا کمدی های شیرین و سرگرم کننده و پر مغز در آورند. بعلاوه نباید هیچوقت به دست لوطیان مقلد یا مردم عوام و جاهل بیفتد زیرا اینان نه از گنجهایی که در دل او نهفته است آگاهند و نه قدر آن گنجها را میدانند . ضمناً جناب نجيب زاده ، تصور نفرمایید که منظور من از مردم عوام در اینجا فقط توده ی ناس و مردمان فقیرند؛ هر کس چیزی نداند ولو خان و شاهزاده باشد باید در شمار مردم عامی محسوب گردد. بنابراین هر کس با در نظر گرفتن جهات و با رعایت خواصی که من به عرض رساندم به سرودن شعر بپردازد نام خود را در میان تمام ملل متمدن کره زمین مشهور و محترم خواهد ساخت !
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.