بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

hanan

hanan

1404/6/17

بریدۀ کتاب

صفحۀ 60

نخیر صحبت این چیزها نیست. صحبت از زندگی... و مرگ است. پیش از این زندگی بود، ولی دارد می رود و من نمی توانم نگهش دارم. چه فایده که خودم را گول بزنم؟ مگر همه نمی بینند که دارم می میرم؟ برای همه مسلم است، فقط خود منم که بی خبرم. صحبت فقط بر سر این است که مرگ کی میرسد. چند هفته یا چند روز دیگر، و چه بسا همین الان. تا حالا روشنایی بود و یکدفعه تاریکی می آید. تا حالا این جا بودم اما می روم آن جا. ولی کجا؟

نخیر صحبت این چیزها نیست. صحبت از زندگی... و مرگ است. پیش از این زندگی بود، ولی دارد می رود و من نمی توانم نگهش دارم. چه فایده که خودم را گول بزنم؟ مگر همه نمی بینند که دارم می میرم؟ برای همه مسلم است، فقط خود منم که بی خبرم. صحبت فقط بر سر این است که مرگ کی میرسد. چند هفته یا چند روز دیگر، و چه بسا همین الان. تا حالا روشنایی بود و یکدفعه تاریکی می آید. تا حالا این جا بودم اما می روم آن جا. ولی کجا؟

18

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.