بریده‌ای از کتاب شبیه مریم اثر اکرم صادقی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 117

حسن آب خواست. پیامبر بیدار شد و مقداری شیر گوسفند را در ظرفی ریخت و به او داد. حسین از جایش بلند شد تا شیر را از دست او بگیرد ولی پیامبر اجازه نداد. بانویش فاطمه که این صحنه را مشاهده کرد، پرسید: «یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست داری.» _ چنین نیست بلکه علت دفاع من از حسن این است که او حق تقدم دارد و زودتر از حسین تقاضا کرد و در همه حال باید نوبت را رعایت کرد.

حسن آب خواست. پیامبر بیدار شد و مقداری شیر گوسفند را در ظرفی ریخت و به او داد. حسین از جایش بلند شد تا شیر را از دست او بگیرد ولی پیامبر اجازه نداد. بانویش فاطمه که این صحنه را مشاهده کرد، پرسید: «یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست داری.» _ چنین نیست بلکه علت دفاع من از حسن این است که او حق تقدم دارد و زودتر از حسین تقاضا کرد و در همه حال باید نوبت را رعایت کرد.

2

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.