بریدهای از کتاب شبیه مریم اثر اکرم صادقی
1402/10/30
صفحۀ 117
حسن آب خواست. پیامبر بیدار شد و مقداری شیر گوسفند را در ظرفی ریخت و به او داد. حسین از جایش بلند شد تا شیر را از دست او بگیرد ولی پیامبر اجازه نداد. بانویش فاطمه که این صحنه را مشاهده کرد، پرسید: «یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست داری.» _ چنین نیست بلکه علت دفاع من از حسن این است که او حق تقدم دارد و زودتر از حسین تقاضا کرد و در همه حال باید نوبت را رعایت کرد.
حسن آب خواست. پیامبر بیدار شد و مقداری شیر گوسفند را در ظرفی ریخت و به او داد. حسین از جایش بلند شد تا شیر را از دست او بگیرد ولی پیامبر اجازه نداد. بانویش فاطمه که این صحنه را مشاهده کرد، پرسید: «یا رسول الله! گویا حسن را بیشتر دوست داری.» _ چنین نیست بلکه علت دفاع من از حسن این است که او حق تقدم دارد و زودتر از حسین تقاضا کرد و در همه حال باید نوبت را رعایت کرد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.