بریده‌ای از کتاب مادام بواری اثر گوستاو فلوبر

عارفه

عارفه

1404/6/6

بریدۀ کتاب

صفحۀ 123

واقعا چه کاری بهتر از این که شب‌ها، وقتی که باد به شیشه‌ها می‌کوبد و چراغ روشن است، با کتابی کنار بخاری بنشینیم؟ . . به هیچ چیز فکر نمی‌کنید، ساعت‌ها می‌گذرد. همان‌طور بی حرکت در سرزمین‌هایی می‌گردید که به گمانتان آن‌ها را می‌بینید، فکرتان با خیال جفت‌ می‌شود، سرگرم جزئیات ماجرا می‌شود یا رشته حوادث را دنبال می‌کند، با شخصیت ها یکی می‌شود؛ و انگار شمایید که لباس آن‌ها را به تن کرده‌اید و به تب‌و تاب افتاده‌اید.

واقعا چه کاری بهتر از این که شب‌ها، وقتی که باد به شیشه‌ها می‌کوبد و چراغ روشن است، با کتابی کنار بخاری بنشینیم؟ . . به هیچ چیز فکر نمی‌کنید، ساعت‌ها می‌گذرد. همان‌طور بی حرکت در سرزمین‌هایی می‌گردید که به گمانتان آن‌ها را می‌بینید، فکرتان با خیال جفت‌ می‌شود، سرگرم جزئیات ماجرا می‌شود یا رشته حوادث را دنبال می‌کند، با شخصیت ها یکی می‌شود؛ و انگار شمایید که لباس آن‌ها را به تن کرده‌اید و به تب‌و تاب افتاده‌اید.

46

15

(0/1000)

نظرات

واهای

0