بریدۀ کتاب

راض بابا: خاطرات شهیده راضیه کشاورز
بریدۀ کتاب

صفحۀ 43

راضیه ساکتی؟ تو می‌خوای چه کاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود سرش را بالا آورد نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره به کتابش چشم دوخت. _خانم من... من دوست دارم یکی از یاران امام زمان بشم.

راضیه ساکتی؟ تو می‌خوای چه کاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود سرش را بالا آورد نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره به کتابش چشم دوخت. _خانم من... من دوست دارم یکی از یاران امام زمان بشم.

14

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.