بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 90

او در هیچ کجا جا نداشت، به سکوت خو می‌گرفت و آن‌قدر بی‌حضور شده بود که همه فراموشش کرده بودند. انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد.

او در هیچ کجا جا نداشت، به سکوت خو می‌گرفت و آن‌قدر بی‌حضور شده بود که همه فراموشش کرده بودند. انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد.

19

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.