بریده‌ای از کتاب آشنایی با قرآن (تفسیر سوره های صف، جمعه، منافقون و تغابن) اثر مرتضی مطهری

حامد

حامد

1404/5/8

بریدۀ کتاب

صفحۀ 173

در قیامت همه مردم مگر افراد بسیار نادری که یک لحظه را هم از دست نداده‌اند احساس غبن می‌کنند. حساب می‌کنند که ما هفتاد سال عمر کردیم. هفتاد سال یعنی هفتاد «سیصد و شصت و پنج روز». هفتاد را در سیصد و شصت و پنج ‏ضرب کنید و بعد آن را در بیست و چهار ساعت ضرب کنید و بعد تعداد ساعتها را ضرب در شصت دقیقه کنید. هر کس پیش خود حساب می‌کند که از هر دقیقه این عمر می‌توانستم استفاده کنم. در حدیث است که ساعات و لحظات عمر انسان همه در مقابلش مجسم می‌شود. بعد نگاه می‌کند می‌بیند مثلًا در پنج هزار دقیقه یک دقیقه هست که پر کرده است و سفید است، دقیقه‏‌هایی را سیاه کرده است و دقیقه‏‌هایی را خالی نگه داشته است. آن لحظاتی که سفیدی‌‏اش بیش از سیاهی است، یعنی وقت خودش را نورانی کرده و از آن استفاده کرده است. در حدیث است که اگر می‌شد کسی در قیامت به ‏خاطر احساس مغبونیت بمیرد اکثر اهل محشر می‏‌مردند. آن وقت می‌گوید چقدر عمر من تلف شد و از بین رفت! می‌توانست تمام کارهای من بر اساس رضای حق و بر طریق پیمودن صراط عبودیت باشد. حتی من می‌توانستم لحظات خواب خود را عبادت کنم. انسان به خواب احتیاج دارد. انسان اگر کارهایش بر اساس برنامه الهی باشد همه کارهایش عبادت می‌شود. خوابی که بر اساس احتیاج باشد، برای این باشد که انسان رفع خستگی کند تا باز به کارهایی بپردازد که در آنها رضای حق باشد عبادت است. غذا خوردنش هم عبادت می‌شود،شوخی و مزاح کردنش هم عبادت می‌شود. هرچه که در این مسیر در حد نیاز باشد و هدف اصلی انسان خدا باشد همه عبادت می‌شود. آیا من می‌توانم شش یا هفت ساعت پشت سر هم بخوابم و همه خواب من عبادت باشد؟ البته می‌توانم. اما آن کسیکه هیچ لحظات نورانی ندارد دیگر واویلاست. «وَأَنْذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ إذْ قُضِی الْامْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لایؤْمِنون» [1]. یکی از اسمهای قیامت‏ «یوْمُ‏ الْحَسْرَة» است، روز تأسف. می‌فرماید انذار کن، بترسان مردم را از روز تأسف، وقتی که دیگر کار از کار گذشته است و دیگر راه بازگشتی نیست، سرمایه‌ها همه هدر رفته است ولی امروز در حال غفلت است. پس آنها که تغابن را به همان معنای خود غبْن گرفته‌اند و از معنای باب تفاعل آن قطع نظر کرده‌اند به هر حال درست معنا کرده‌اند و در حدیث هم آمده است که در قیامت همه مردم مگر نوادری از آنها (الّا ما شَذَّ وَ نَدَر) احساس غبن می‌کنند حتی سعدا و اهل بهشت.

در قیامت همه مردم مگر افراد بسیار نادری که یک لحظه را هم از دست نداده‌اند احساس غبن می‌کنند. حساب می‌کنند که ما هفتاد سال عمر کردیم. هفتاد سال یعنی هفتاد «سیصد و شصت و پنج روز». هفتاد را در سیصد و شصت و پنج ‏ضرب کنید و بعد آن را در بیست و چهار ساعت ضرب کنید و بعد تعداد ساعتها را ضرب در شصت دقیقه کنید. هر کس پیش خود حساب می‌کند که از هر دقیقه این عمر می‌توانستم استفاده کنم. در حدیث است که ساعات و لحظات عمر انسان همه در مقابلش مجسم می‌شود. بعد نگاه می‌کند می‌بیند مثلًا در پنج هزار دقیقه یک دقیقه هست که پر کرده است و سفید است، دقیقه‏‌هایی را سیاه کرده است و دقیقه‏‌هایی را خالی نگه داشته است. آن لحظاتی که سفیدی‌‏اش بیش از سیاهی است، یعنی وقت خودش را نورانی کرده و از آن استفاده کرده است. در حدیث است که اگر می‌شد کسی در قیامت به ‏خاطر احساس مغبونیت بمیرد اکثر اهل محشر می‏‌مردند. آن وقت می‌گوید چقدر عمر من تلف شد و از بین رفت! می‌توانست تمام کارهای من بر اساس رضای حق و بر طریق پیمودن صراط عبودیت باشد. حتی من می‌توانستم لحظات خواب خود را عبادت کنم. انسان به خواب احتیاج دارد. انسان اگر کارهایش بر اساس برنامه الهی باشد همه کارهایش عبادت می‌شود. خوابی که بر اساس احتیاج باشد، برای این باشد که انسان رفع خستگی کند تا باز به کارهایی بپردازد که در آنها رضای حق باشد عبادت است. غذا خوردنش هم عبادت می‌شود،شوخی و مزاح کردنش هم عبادت می‌شود. هرچه که در این مسیر در حد نیاز باشد و هدف اصلی انسان خدا باشد همه عبادت می‌شود. آیا من می‌توانم شش یا هفت ساعت پشت سر هم بخوابم و همه خواب من عبادت باشد؟ البته می‌توانم. اما آن کسیکه هیچ لحظات نورانی ندارد دیگر واویلاست. «وَأَنْذِرْهُمْ یوْمَ الْحَسْرَةِ إذْ قُضِی الْامْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لایؤْمِنون» [1]. یکی از اسمهای قیامت‏ «یوْمُ‏ الْحَسْرَة» است، روز تأسف. می‌فرماید انذار کن، بترسان مردم را از روز تأسف، وقتی که دیگر کار از کار گذشته است و دیگر راه بازگشتی نیست، سرمایه‌ها همه هدر رفته است ولی امروز در حال غفلت است. پس آنها که تغابن را به همان معنای خود غبْن گرفته‌اند و از معنای باب تفاعل آن قطع نظر کرده‌اند به هر حال درست معنا کرده‌اند و در حدیث هم آمده است که در قیامت همه مردم مگر نوادری از آنها (الّا ما شَذَّ وَ نَدَر) احساس غبن می‌کنند حتی سعدا و اهل بهشت.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.