بریده‌ای از کتاب موسیو کمال اثر بهزاد دانشگر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 238

گاهی نیمه شب ها بیدار می شد و با چندتایی دیگر از رزمنده ها نمازشب می خواند. تا آنجا که شنیده بود، جنگ آدم ها را خشن می کند. قلب هایشان آهن می شود؛ اما این جوان ها انگار از طلبه های توی مدرسه هم لطیف تر بودند. آن گونه که موقع خواندن دعای کمیل یا توی روضه ها برای خدا زار می زدند.

گاهی نیمه شب ها بیدار می شد و با چندتایی دیگر از رزمنده ها نمازشب می خواند. تا آنجا که شنیده بود، جنگ آدم ها را خشن می کند. قلب هایشان آهن می شود؛ اما این جوان ها انگار از طلبه های توی مدرسه هم لطیف تر بودند. آن گونه که موقع خواندن دعای کمیل یا توی روضه ها برای خدا زار می زدند.

8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.